#کنار_پنجره_اسفند


کنار پنجره اسفند

زنی با روسری سبز یشمی سپیده دم

گلدانی به دست 

لبخندی بر لب

کنار پنجره اسفند

زنی بود که بهار از گل های دامنش  می شکفت .


کنار پنجره اسفند

زیر چادر شفاف آسمان

زنی با همه حرف می زد

به عابران پیاده سلام 

به پرندگان آسمان شور پرواز

کنار پنجره اسفند

زنی،

بی خیال باد و باران

گیسوانش را به حراج چشم عابران گذاشته بود!


کنار پنجره اسفند

زنی با شکوفه های منحنی تنش

با یک مشت شعر داغ 

سر مست از شور شب پیشین

بی خیال حرف های ناربط

کناره پنجره اسفند

زنی به نام نارون

در تمامی چشمه های عطش 

تنش را در آب و آینه شست.


کنار پنجره اسفند

زنی بی خیال سیاهی های زندگی

با تن عریان 

با حسی  سبزتر از شکوفه های رها شده در باد

درست میان باد و باران

گیسوانش را به عابری آشنا سپرد 

و  برای همیشه به سوی مرزهای بی مرز 

پرواز کرد و رفت.


کنار پنجره اسفند

زنی عشق را عاشق شد!


20اسفند97

#حجت_فرهنگدوست


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Nicole بازی آنلاین چیست؟ فرش ماشيني رنگین کمان iranperfumes happy maaref تجهیزات ایمنی در تهران Carolyn رمان نویسی